بخش دوم، بعد از روی کار آمدن عباسیان
امام
علیهالسلام والی مدینه و جمعی انبوه از معاریف ومشایخ مدینه را حاضر کرد
و از همگی آنها دعوت نمود که خوب به چهره اسماعیل نگاه کنند که آیا مرده
است یا زنده است؟
• در زمان امام جعفر صادق
علیهالسلام در جامعه اسلامی شور و نشاط فوق العاده ای پیدا شد که منشا
جنگ عقاید گردید. به طور خلاصه میتوان عوامل مؤثر در این نشاط را در چهار
مورد بررسی کرد:
الف- محیط آن
دوره، محیط کاملا مذهبی و اسلامی بود و مردم تحت انگیزههای مذهبی، زندگی
میکردند. تشویقهای پیامبر به علم ودانش و تشویق و دعوت های قرآن کریم به
علم و تعلم و تفکر وتعقل، عامل اساسی این نهضت و شور و نشاط بود.
ب- نژادهای مختلفی که سابقه فکری و علمی داشتند، در دنیای اسلام وارد شدند و تحولاتی را در جامعه ایجاد کردند.
«جهان
وطنی اسلامی» (1) عامل سومی بود که زمینه را مساعدمی کرد. اسلام با وطنهای
آب و خاکی مبارزه کرده بود و وطن را«وطن اسلامی» تعبیر میکرد که هرجا
اسلام هست، آنجا وطن است و در نتیجه تعصبات نژادی تا حدود بسیار زیادی از
میان رفته بود. به طوری که نژادهای مختلف با یکدیگر همزیستی داشتند. (2)
ج-
عامل دیگری که زمینهی این جهش وجنبش را فراهم میکرد،«تسامح و تساهل
دینی» بود. (3) یعنی مسلمانان به خاطر همزیستی با اهل کتاب، آنها را تحمل
میکردند و آن را برخلاف اصول دینی خود نمیپنداشتند. در آن زمان اهل
کتاب، اهل علم و دانش بودند که وارد جامعه اسلامی شده بودند و مسلمین نیز
مقدم آنها را گرامی میشمردند. در نتیجه در همان عصر اول، معلومات آنها
راگرفتند و درعصر بعدی، خود در راس جامعه اسلامی قرارگرفتند. (4)
•
امام صادق علیهالسلام در عصری زیست که علاوه بر حوادث سیاسی، یک سلسله
حوادث اجتماعی و پیچیدگیها و ابهامهای فکری و روحی پیداشده بود که اسلام
را تهدید میکرد. ظهور متکلمان (5)، صوفیه (6)، زنادقه (7)، مکتبها و
نحلههای مختلف فقهی جبریه، مشبهه، تناسخیه و... (8) اختلاف قرائت، اختلاف
در تفسیر، و رشد گروه خوارج و مرجئه از آن جمله بودند. (9) هرکدام عقاید
خود را ترویج میکردند و به نحوی نظر میدادند. از این رو، تشنگی عجیبی به
وجود آمده بود که لازم بود امام علیهالسلام به آنها پاسخ مناسب گوید.
•
امام صادق علیهالسلام با تمامی این جریاناتی که وجود داشت، برخوردکرد. از
نظر قرائت و تفسیر، یک عده شاگردان امام هستند. درباب نحله های فقهی هم که
مکتب امام صادق علیهالسلام قوی ترین و نیرومندترین مکتب های فقهی آن زمان
بوده، به طوری که اهل تسنن هم اعتراف نمودند. ابوحنیفه (10) و مالک (11)
شخصا از محضر امام استفاده کردند و مالک بارها از مدینه به خدمت امام
میرسید و از وجودایشان استفاده میبرد. شافعی و احمد بن حنبل نیز از
شاگردان شاگردان امام هستند. (12)
امام صادق علیهالسلام با
درنظرگرفتن نیاز شدید جامعه و آمادگی زمینه اجتماعی مناسب، دنباله نهضت
علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه علمی وسیعی به وجود آورد (13) و در
رشته های مختلف، شاگردان بزرگی همچون «هشام بن حکم کندی »، «محمد بن مسلم
»، «ابان بن تغلب »، «هشام بن سالم »، «معلی بن خنیس »، «محمد بن علی بن
نعمان بجلی کوفی» معروف به «مؤمن الطاق »، «مفضل بن عمر»،«ثابت بن دینار»
معروف به «ابوحمزه ثمالی »، «زراره بن اعین »، «جابر بن یزید جعفی کوفی »،
«صفوان بن مهران جمال اسدی کوفی» معروف به «صفوان جمال »، «عبدالله بن ابی
یعفور»، «حمران بن اعین شیبانی »، «حمزه طیار»، «بریدبن معاویه عجلی »،
و... تربیت نمود. (14)
به
خدا قسم عمویم زید راه شهدای حق را پیمود،راه شهیدانی که در کنار رسول خدا
صلیاللهعلیهوآله، علی و حسین علیمهاالسلام شربت شهادت نوشیدند
•
در دوره امام صادق علیهالسلام، شیعیان و طرفداران امام با نوعی پیوستگی
فکری و عملی، تشکیلاتی را به وجود آورده بودند و امام صادق علیهالسلام
نیز با خلفا مبارزه مخفی میکرد. نوعی جنگ سرد در میان بود. معایب، مثالب
و مظالم خلفای جور به وسیله امام علیهالسلام در دنیاپخش شد. حتی امام
علیهالسلام به منظور تبلیغ ولایت و امامت خود،نمایندگانی به مناطق مختلف
از جمله خراسان میفرستاد. (15)
فشار گسترده سیاسی حکام اموی و
عباسی گویای این حقیقت است که یاران امام به خاطر مصون ماندن از گزند حکام
زورگو، «تقیه »می کردند. تاکیدهای مکرر امام بر «تقیه» نشان دهنده فعال
بودن این تشکیلات به طور مخفی و تصمیم جدی حکومت بر سرکوب کردن حرکتها
است. برخی از روایت های موجود نشان میدهد که شیعیان به شدت تحت فشار
بودند. (16) و از ترس شمشیر برهنه منصور، راه تقیه را در پیش گرفتند. (17)
جاسوسان اموی و عباسی، مراقب رفت و آمدهای امام و اصحابشان بودند.
اگر کسی تماسی برقرار میکرد، با کمال احتیاط این عمل رابه انجام
میرساند. زیرا دستگاه خلافت اگر فردی را میشناخت که بااهل بیت علیهم
السلام اظهار محبت میکند، سرنوشت او با مرگ یاسیاهچال و زندان ابد، رقم
میخورد. چنان که یکی از اطرافیان امام علیهالسلام زیر شلاق جان سپرد.
(18) به همین خاطر امام از بعضی ازشیعیان روی بر میگرداند و حتی برخی را
مورد سرزنش قرارمی داد. (19)
•
از رویدادهای دیگر زندگی امام صادق علیهالسلام فوت فرزند بزرگش اسماعیل
است که بسیار مورد علاقه امام بود. طبق روایات، امام درمرگ او بسیار بی
تابی و بدون ردا و با پای برهنه دنبال جنازه اوحرکت میکرد. (20) امام
علیهالسلام والی مدینه و جمعی انبوه از معاریف ومشایخ مدینه را حاضر کرد
و از همگی آنها دعوت نمود که خوب به چهره اسماعیل نگاه کنند که آیا مرده
است یا زنده است؟
همگی به مرده بودن اسماعیل تصدیق کردند. این عمل
چند بار انجام شد. سپس فرمود: خدایا! تو شاهد باش. و دست امام موسی کاظم
علیهالسلام را گرفت و فرمود: «هو حق و الحق معه و منه الی...»; او حق است
و حق با اوست تا ظهور امام غایب. (21) اسماعیل در قبرستان بقیع به خاک
سپرده شد. (22) فرقه اسماعیلیه منتسب به این فرزند امام میباشند.
•
از حوادث مهم دوره زندگی امام صادق علیهالسلام که در زمان خلافت هشام بن
عبدالملک، دهمین خلیفه اموی به وقوع پیوست، «جنبش مسلحانه زید بن علی(ع »)
است. زید فرزند امام سجاد علیهالسلام است (23) که در روز جمعه سوم صفر
سال 121یا 123 هجری قمری، بنابراختلافی که وجود دارد (24) در کوفه به
همراهی 5000 نفر دست به قیام زد و پس از دو روز درگیری به شهادت رسید.
یاران زید با تدابیر امنیتی شدیدی، پیکر بی جان او را دفن نمودند ولی با
گزارش حفار، حاکم کوفه به گور دست یافت و بعد از جدا کردن سر وی از بدن،
پیکرش را در محله «کناسه» کوفه به مدت چهار سال به دار آویختند. (25)
در
باره ادعا یا عدم ادعای امامت زید، گزارشهای ضد و نقیضی نقل شده است. (26)
در بعضی روایات که از امام صادق علیهالسلام وجود دارد،آمده است که: «خدا
زید را رحمت کند، او عالمی درست گفتاربود.» (27) «او مردی با ایمان، عارف،
دانشمند و درستکار بود.
و اگر زمام امور را به دست میگرفت،
میدانست آن را به چه کسی بسپارد.» (28) «به خدا قسم عمویم زید راه شهدای
حق را پیمود،راه شهیدانی که در کنار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، علی و
حسین علیمهاالسلام شربت شهادت نوشیدند.» (29)
جعفر بن محمد مثل یک استخوان در گلوی من است; نه میتوانم بیرونش بیاورم و نه میتوانم آن را فرو برم
• فلسفه قیام زید در چند امر، خلاصه میگردد:
الف- انتقام خون شهدای کربلا.
ب -امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح وضع موجود.
ج- تشکیل حکومت اسلامی و واگذاری آن به ائمه اطهار علیهم السلام.
•
از حوادث دیگر در دوره زندگی امام صادق علیهالسلام، «قیام یحیی بن زید
بن علی علیه السلام » است که در سال 125 هجری در خراسان و در زمان حکومت
هشام بن عبدالملک صورت گرفت و در همین سال به شهادت رسید. (30)
•
«قیام محمد نفس زکیه» از حوادث دیگر دوره امام صادق علیهالسلام است. او
در سال 145 هجری و به همراهی 250 نفر از اصحاب خود در ماه رجب به عنوان
خروج بر منصور عباسی به مدینه آمد و شهر رادر تصرف خود در آورد. سرانجام
در درگیری با لشکر عیسی بن موسی در اواسط ماه رمضان همان سال در سن 40
سالگی به قتل رسید. (31)
ابراهیم برادر محمد نیز بعد از قتل نفس
زکیه، قیام کرد و در نزدیکیهای کوفه کشته شد و بدین گونه پیش بینی امام
صادق علیهالسلام به وقوع پیوست.
• در سال 136 هجری منصور
دوانیقی دومین خلیفه عباسی، به خلافت رسید و تا سال 158 هجری حکومت کرد.
دوران منصور یکی ازپراختناق ترین دوران های تاریخ اسلام است. به طوری که
حکومت ارعاب و ترور، نفسهای مردم را در سینه خفه کرده و وحشت، همه را
فراگرفته بود. او برای استحکام پایه های حکومت خود، افراد زیادی رابه قتل
رساند که ابومسلم خراسانی را میتوان یکی از این افراددانست. (32)
مهم ترین مسئلهای که منصور را به رنج و زحمت میانداخت، وجودعلویان که در راس آنان شخص امام جعفرصادق علیهالسلام قرار داشت، بود.
وی
برای این که شخصیت و عظمت امام علیهالسلام را بکاهد، شاگردان امام را رو
در روی امام قرار میداد تا با آن حضرت به مباحثه برخیزند (33) و امام را
مغلوب کنند ولی موفق نگردید.
• از روزی که منصور به
حکومت رسید تا روز شهادت امام جعفرصادق علیهالسلام که 12 سال به طول
کشید، با وجودی که بین امام و منصور فاصله زیادی وجود داشت، زیرا امام در
حجاز بودند و منصور در عراق میزیست ولی به انواع مختلف، امام را مورد
آزار و اذیت خود قرار میداد و چندین بار امام را نزد خود فراخواند تا او
رابه شهادت برساند ولی موفق به انجام نیت شوم خود نشد. (34)
منصور
درباره امام علیهالسلام تعبیر عجیبی دارد. میگوید: جعفر بن محمد مثل یک
استخوان در گلوی من است; نه میتوانم بیرونش بیاورم و نه میتوانم آن را
فرو برم. نه میتوانم مدرکی از او به دست آورم وکلکش را بکنم و نه
میتوانم تحملش کنم. (35)
1-
مجموعه آثار، مطهری، ج 14، ص 68 71; سوره تکویر، آیه 27; سوره سباء، آیه
28; سوره انبیاء، آیه 105; سوره اعراف، آیه 158; سوره انعام، آیه 89;
نساء،133; مجمع البیان، ج 9، ص 164.
2- مثلا یک غلام بربری مانند
«نافع» یا «عکرمه» غلام عبدالله بن عباس در کرسی استادی مینشست و بسیاری
از مسلمانان عراقی، سوری، حجازی، مصری، ایرانی و هندی در پای درس او شرکت
میکردند.
3- مسئله «تساهل و تسامح با اهل کتاب» عامل فوق العاده
مهمی بود. این مسئله ریشه حدیثی دارد. احادیثی همچون «خذواالحکمه ولو من
مشرک» و «الحکمه ضاله المؤمن، یاءخذها اینماوجدها» مضمونش همین است.
4- سیری در سیره ائمه اطهار علیهالسلام، ص 161159.
5-
از بحث های داغ آن روز، بحث های کلامی بود. متکلمین در اصول عقاید و مسائل
اصولی همچون خدا، صفات خدا، آیات مربوط به خدا،درباره نبوت و حقیقت وحی،
درباره شیطان، توحید، ثنویت، قضا وقدر، جبر و اختیار و... بحث میکردند.
6-
ظهور متصوفه به طوری که طبقه ای را به وجود آورند وطرفداران زیادی پیدا
کنند و در کمال آزادی، حرف های خود را برزبان جاری سازند، در زمان امام
صادق علیهالسلام رخ داد. این گروه به عنوان نحله ای در مقابل اسلام سخن
نمیگفتند، بلکه بیان میداشتندکه اصلا حقیقت اسلام آن است که ما
میگوییم. اینان روش خشکه مقدس عجیبی پیشنهاد میکردند که قابل تحمل نبود.
7- از خطرناکترین طبقه های این عصر، ظهور زنادقه بود. زنادقه طبقه
متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند. که با زبان های زنده آن روز سریانی،
فارسی، هندی و... آشنا بودند. زنادقه ودهریینی از قبیل ابن ابی العوجاء،
ابوشاکر دیصانی و حتی ابن مقفع وجود داشتند که با آن حضرت به محاجه
برخاستند. احتجاجات بسیارمفصل و طولانی که در این زمینه باقی است به راستی
اعجاب آوراست. «توحید مفضل» در اثر یک مباحثه با یک نفر دهری مسلک ورجوع
مفضل به امام صادق علیهالسلام پدید آمده است.
8- مدینه، کوفه، بصره و حتی اندلس هر کدام مرکزی به شمارمی رفتند که مالک ابن انس، ابوحنیفه و... رهبری آن را بر عهده داشتند.
9- بیست گفتار، ص 180 184.
10-
نعمان بن ثابت بن زو طی بن مرزبان معروف به ابوحنیفه دوسال شاگرد امام
بود. (امام الصادق و المذاهب الاربعه، حیدر اسد،ج 1، ص 70.)36- مالک بن
انس نیز نزد امام علیهالسلام میآمد و به شاگردی آن حضرت افتخار میکرد.
(همان، ج 1، ص 53)
11- سیری در سیره ائمه اطهار علیهالسلام ص 151147.
12-
حرکت های علمی دنیای اسلام، اعم از شیعه و سنی مربوط به امام صادق
علیهالسلام است. حوزه های سنی مولود تفکر امام علیهالسلام است; چون
درراس حوزه های سنی، جامع الازهر وجود دارد که در حدود 1000 سال پیش توسط
شیعیان فاطمی تاسیس شد و تمام حوزه های دیگر اهل سنت،منشعب از این جامع
است. (سیری در سیره ائمه اطهار علیهالسلام، ص 164163.)
13- رجال کشی، محمدبن حسن طوسی، ص 275; قاموس الرجال، محمدتقی تستری، ج 3، ص 416; بحارالانوار، ج 47، ص 345.
14- بحارالانوار، ج 47، ص 72.
15- مستدرک الوسائل، حاج میرزا حسین نوری طبرسی، ج 12، ص 297به بعد; وسائل الشیعه، حر عاملی، ج 9، ص 32.
16- تاریخ الشیعه، ص 43.
17- حیاه الامام الباقر علیهالسلام، ج 1، ص 256; المحاسن، ص 119.
18- المناقب، ج 4، ص 248.
19- الارشاد، شیخ مفید، ص 267.
20- کتاب الغیبه، محمدبن ابراهیم نعمانی، ص 328; بحارالانوار،ج 47، ص 254.
21- الارشاد، شیخ مفید، ص 267.
22- مقاتل الطالبیین، ص 127; بحار، ج 46، ص 208.
23-
تاریخ یعقوبی، ج 3، ص 67 70; مختصرتاریخ العرب،سیدامیرعلی، ص 154;
بحارالانوار، ج 46، ص 172; الاخبارالطوال، ص 345; مقاتل الطالبیین، ص 137.
24- الامالی، شیخ طوسی، ص 277 و شیخ صدوق، ص 392; تنقیح المقال،مامقانی، ج 1، حرف (ز).
25- روایاتی که در نکوهش زید بیان گردیده به خاطر تقیه صورت گرفته است.
26- الغدیر، ج 2، ص 221.
27- تاریخ طبری، ج 8، ص 300.
28- همان، ج 3، ص 70; رجال کشی، ص 184.
29-
سیری در سیره ائمه اطهار علیهالسلام، مطهری، ص 117 118; تنقیح المقال،
مامقانی، ج 1، حرف (ز)، ص 468; سفینه البحار، ج 1، ماده(ز).
30- تاریخ طبری، ج 8، ص 300.
31تذکره الخواص، ابن جوزی، ص 203199.
32- سیری در سیره ائمه اطهار علیهالسلام، ص 197; تاریخ الخلفا، سیوطی،ص 208 و209.
33- الامام الصادق علیهالسلام، محمدابوزهره، ص 28; الامام جعفر الصادق رائد السنه و الشیعه، ص 19.
34- مناقب آل ابی طالب علیهالسلام، ج 4، ص 238; الامام الصادق علیهالسلام، مظفر،ج 1، ص 111.
35- سیری در سیره ائمه اطهار علیهالسلام، ص 159158; وسائل الشیعه، ج 12، ص 129; کشف الغمه، ج 2، ص 209208; بحار، ج 47، ص 42.
طبقه بندی: امام صادق(ع)